کلبه ی شکلاتی مهدیه و امیر عباس

یا حسین

1393/9/24 19:59
نویسنده : مهدیه ناصری
239 بازدید
اشتراک گذاری


خوب گوش کن. می شنوی؟!
انگار از دور دست ها صدایی می رسد. صدایی محزون و غریب
نه…! انگار صدا آنقدرها هم دور نیست. همین نزدیکی هاست. خوب گوش کن ببین می شنوی چه می گوید؟ 

"من برای اصلاح دین جدم و احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم"


این صدا چقدر آشناست. انگار که سالهای سال است هر شب و روز در گوشم زمزمه می شود و گویی که خوب صاحبش را می شناسم.

دوباره گوش کن. صدا نزدیک تر می شود. دقت کن ببین می شناسی صدا از کیست؟

"اگر دین جدم پیامبر(ص) جز با كشته شدن من استوار نمیشود، پس ای شمشیرها مرا دریابید"


نمی دانم. صدا برایم آشناست اما این حرفها را نمی فهمم. نمی شناسم این حرفها از کیست!

الله اکبر! برادر این صدای حسین(ع) است!

حسین؟ حسین کیست؟ كدام حسین را می گویی؟!

آهان، فهمیدم. همان حسین را میگویی که هر سال به بهانه محرمش، مشکی می پوشیم و صبح تا شب و شب تا سحر، سینه برایش می زنیم و عزاداری اش می کنیم.

همان که مداحان و مرثیه خوانان، حسین زهرا می خوانندش و از روضه ها و دردها و مصیبت هایش ناله سر میدهند.
همان که گفته اند با 72 تن از یارانش و با خاندان و اهل بیتش، در کربلا وارد شد و در برابر سپاه یزید ایستاد و جنگید و با لب تشنه شهید شد.

همان که… !
آری صدا را می شناسم. می گویند که حسین خیلی غریب بود. مظلوم و بی یار و یاور بود. الحق که چه سرگذشت تلخ و دردناکی داشت این حسین. باید سالهای سال برایش عزاداری کنیم و نوحه سر دهیم و سیه بپوشیم و بر سر و سینه زنیم. جانم به فدای حسین(ع) که پس از گذشت چهارده قرن هنوز هم مظلوم است!

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)